معرفی کامل کشور گرجستان << بخش چهارم >>
پس از درگذشت تهمورث دوم در سال ۱۷۶۲ میلادی، هراکلیوس جانشین او شد و با اتحاد کارتلی و کاختی، پادشاهی متحد گرجستان را بنا نهاد.
او برای دفع یورش های عثمانی و ایران، بیش از پیش نیازمند حمایت نظامی و دیپلوماتیک روسیه شد و با امضای قراردادی در سال ۱۷۸۳ رسما تحت حمایت روسیه قرار گرفت.
با ظهور آغا محمد خان قاجار در ایران او امضای قرارداد حاکم گرجستان با روسیه را خیانت دانست و در سال ۱۷۹۵ با لشکر ۴۰ هزار نفری به گرجستان یورش برد.
در زمانی کوتاه تفلیس توسط لشکر ایران تصرف شد و به آتش کشیده شد و کشتار وسیعی از مردم شهر شد. هراکلیوس دوم نیز متواری شد.
در زمان فتحعلی شاه قاجار و در طی جنگ های ایران و روسیه بین سال های ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۳ میلادی ایران از روسیه شکست خورد و با امضای دو قرارداد با روسیه کنترل خود را بر قفقاز به طور کامل از دست داد.
روسیه در جنگ با عثمانی بخش های دیگری از قفقاز را که در کنترل عثمانی بود به تصرف خود درآورد و به امپراطوری روسیه ملحق نمود.
به این ترتیب گرجستان بعد از قرن ها بار دیگر به صورت یک سرزمین متحد درآمد اما استقلال خود را از دست داده بود.
در اواخر قرن نوزدهم بسیاری از مردم گرجستان از سلطه ی روسیه بر کشورشان و اعمال قوانین سفت و سخت از سوی امپراطوری روسیه ناراضی بودند و تلاش های آزادی خواهانه ی بسیاری ظهور کرد که عمدتا بی نتیجه ماندند.
در همین دوران با اوج گرفتن نظریات مارکسیستی در اروپا، در گرجستان هم تفکر غالب مارکسیسم بود و بسیاری از گرجی ها به حزب سوسیالیست روسیه پیوسته بودند، به طوری که اکثر کرسی های گرجستان در مجلس روسیه از اعضای حزب سوسیالیست بودند.
از مشهورترین گرجی های سوسیالیست در آن دوران می توان به جوزف ویساریونویچ جوگایشویلی اشاره کرد که بعد ها به جوزف استالین مشهور شد و رهبر شوروی سابق و یکی از مهمترین چهره های قرن بیستم شد.
جورف استالین در ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ در روستای گوری در نزدیکی تفلیس در خانوادهایی روستایی به دنیا آمد.
در جوانی از روستا به شهر رفت تا در آنجا به تحصیل بپردازد و همان جا بود که با نوشته های نظریه پردازان مارکسیست از جمله لنین آشنا شد و به مرور به عضویت گروه ها و احزاب سوسیالیست درآمد.
در سال ۱۹۰۵ رهبر سوسیالیست های گرجستان شد و با هر گونه ملی گرایی گرجی به شدت مخالفت می کرد.
در بین سال های ۱۸۵۵ تا ۱۹۰۷ میلادی شاهزاده ایلیا چاوچاوادزه نویسنده، شاعر، سیاستمدار و حقوقدان گرجی، جنبش آزادی بخش ملی گرجستان را بنا نهاد و رهبری آن را بدست گرفت.
چاوچاوادزه دانش آموخته ی دانشگاه حقوق سنت پیترزبورگ بود و در دوران دانشجویی با اندیشه های بسیاری از روشنفکران اروپا آشنا شد که تاثیر عمیقی بر زندگی و فعالیت های سیاسی آینده او داشت.
طی ۳ دهه فعالیت چنان تغییرات فرهنگی و ملی در گرجستان ایجاد نمود که تاثیرات آن تا به امروز نیز در فرهنگ مردم گرجستان باقیست.
تاسیس مدارس متعدد در گرجستان، تاسیس روزنامه ی ملی ایوریا، تاسیس بانک گرجی، تاسیس انجمن سواد آموزی گرجستان، تاسیس تئاتر ملی گرجستان، تاسیس کتابخانه و جمع آوری آثار مکتوب و کهن گرجی از جمله ی خدمات او به گرجستان بود.
در سال ۱۹۰۶ میلادی در کنگره ی ایالات روسیه نماینده ی گرجستان بود و به عضویت شورای دولتی منصوب شد.
فعالیت های میهن پرستانه ی او در گرجستان مورد استقبال اکثر روشنفکران کشور واقع شد و در میان مردم گرجستان به محبوبیت زیادی رسید.
به موازات توسعه فعالیت های میهن پرستان گرجستان، سوسیالیست های گرجی به رهبری استالین در حال قدرت گرفتن بودند و با هر گونه اقدامات ملی گرایانه مبارزه می کردند.
زمانی که چاوچاوادزه پیشنهاد خودمختاری سیاسی گرجستان را جهت رهایی از سلطه ی روسیه مطرح کرد، دیری نپایید که در سال ۱۹۰۷ در نزدیکی متسختا به قتل رسید. مردم گرجستان عقیده داشتند که جوزف استالین در قتل او دست داشته است.
امروزه چاوچاوادزه در گرجستان به نام پدر ملت نامیده می شود و او را بنیان گذار گرجستان نوین می شناسند.
پس از انقلاب کمونیستی در سال ۱۹۱۷ در روسیه و فروپاشی نظام پادشاهی، بسیاری از کشورهای تحت سلطه ی امپراطوری روسیه اعلام خودمختاری کردند که گرجستان نیز یکی آنها بود و نام کشور به جمهوری دموکراتیک گرجستان تغییر نام یافت.
در سال ۱۹۱۸ میلادی با کشیده شدن جنگ جهانی اول به منطقه ی قفقاز، گرجستان و ارمنستان بر سر دو منطقه ی لوری و جاواختی به جنگ پرداختند.
در سال ۱۹۲۱ ارتش سرخ شوروی به گرجستان یورش برد و در مدت کوتاهی کل کشور را تصرف کرد.
در سال ۱۹۲۴ جنبش گسترده ایی برای آزادی از شوروی در گرجستان به راه افتاد اما نتیجه بخش نبود و کشور تا سال ۱۹۹۰ جزو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باقی ماند.
.
.
.